محل تبلیغات شما

سایه ی پشت پرده 


بر دلش بار یک جهان فریاد 
بر لبش موج هر چه باداباد»!

مثل یک گردباد سرگردان 
باز بر متن خود به راه افتاد 

چشم را بست و لحظه ای آورد 
قطره قطره گذشته ها را یاد 

روزهایی همیشه سبز که رفت 
با زبان زخم شعله ها بر باد 

ناگهان دید در مقابل خود 
خانه اش را که بوی شب می داد 

در آن باز، پنجره تاریک 
مرد پا در حیاط خانه نهاد 

◻️◻️◻️

مرد، یکباره از غزل خط خورد 
قلم از دست زن زمین افتاد 

سایه ی پشت پرده وارد شد.

#آرش_آذرپیک 
#امپراطور_واژه‌های_جهان 
#مجموعه_لیلا_زانا 
#مکتب_اصالت_کلمه 
#مکتب_عریانیسم 

 

سایه‌ی پشت پرده_غزلی از استاد آرش آذرپیک

غزلی از استاد آرش آذرپیک

فرامتنی از استاد آرش آذرپیک

مکتب ,پرده ,ها ,یک ,آرش ,ی ,ی پشت ,پشت پرده ,از غزل ,یکباره از ,نهاد ◻️◻️◻️مرد، یکباره

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سراج الدین بناگر